خرد کردن - معنی در دیکشنری آبادیس
خرد کردن. [ خ ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بقسمتهای ریزه ریزه شکستن. به اجزاء کوچک شکستن. شکستن بقطعات خرد. بقطعات کوچک بریدن. ( یادداشت بخط مؤلف ). تَصغیر. ( دهار ). اِصغار. ( تاج المصادر بیهقی ) : بامها را فرسب خرد کنی از گرانیت گر شوی بر …